کار در ایران

درباره‌ی حقوق کار و ... این صفحه برای کارگران و زحمتکشان منتشر می‌شود ،در معرفی آن بکوشید .

کار در ایران

درباره‌ی حقوق کار و ... این صفحه برای کارگران و زحمتکشان منتشر می‌شود ،در معرفی آن بکوشید .

چرا کارگران به نمایندگان«تشکل های رسمی کارگری» گوش نمی دهند؟

چرا کارگران به نمایندگان«تشکل های رسمی کارگری» گوش نمی دهند؟

( بخش اول)

 

درهشتم اسفند 1391 مصاحبه ای از سوی خبرگزاری ایلنا باسران تشکل های کارگری منتشرشد .ایلنا قبل از آنکه مشروح تفصیلی این مصاحبه را به معرض دید خوانندگان خود قرار دهد  مهمترین مطالب این پرشس و پاسخ را آورده است. با خواندن این مصاحبه و بخش دوم آن در روز نهم اسفند ماه بر آن شدم با تکیه بر مهمترین مطالب و با استناد به موضوعات متفاوتی که از سوی سران دو سازمان رسمی( کانون عالی شوراهای اسلامی  و کانون عالی انجمن های صنفی ) مواضع  این دو سازمان را نقد کنم . پیش از هرچیز لازم به یادآوری است که شوراهای اسلامی کار و به تبع آن کانون های مربوطه  به دلیل تعریف شان در قانون و ماهیت مشارکتی برخاسته از آن تعریف سازمان کارگری نبوده و متاسفانه سال های زیادی به دلیل اشکالاتی که در فصل ششم قانون کار وجود دارد به عنوان تشکل کارفرمایی جایکاه تشکل های واقعی ، مستقل و آزاد کارگران را غصب کرده است . در مورد کانون عالی انجمنهای صنفی هم ازبدو تشکیل مواردی نقد ها ونظریاتی داشته ام که در همین صفحه(کار در ایران)در دسترس خوانندگانست .

در این نقد از نام بردن نام هریک از این سران و نقل صحبت جداگانه هریک به چند دلیل خود داری کرده ام . اول آنکه کلیت مواضع ایشان در بیان موارد  یکسان و یا شبیه و نزدیک به هم است و جایی که فی المثل یکی مواضع دیگری را به نقد کشد، دیده نشده است. دوم آنکه  ضعف ها و ناتوانی های موجود در تشکل هایی از این دست ریشه ای است و به دلیل آنکه هم به لحاظ ساختار و هم از نظر محتوایی فاقد ارزش های دموکراتیک هستند و نتوانسته اند رابطه تنگاتنگ و مستمر و دوجانبه با کارگران برقرار کنند، منطقی است که به دلیل این دوری و ارتباط ضعیف با کارگران در اتخاذ تصمیمات و در عملکردهایشان فاصله چندانی از یکدیگر نداشته باشند . ضمن آنکه این مشکلات تنها به این دو تشکل بر نمی گردد و متاسفانه غالب نهاد های مدنی مستقل هم از این ضعف های تاریخی و درعین حال تحمیلی کنونی برخوردارند. تیتر ها نقل قول مصاحبه شوندگان است که در تاریخ 1391-12-08, 10:10 در ایلنا آمده است.  کد خبر: 50987 سرویس: کارگری

 

 

 

* تشکل‌های رسمی کارگری پشتوانه‌ی کارگری احساس نمی‌کنند.

آیا اینکه تشکل های رسمی کارکری پشتوانه کارگری را احساس نمی کنند بدان معنی نیست که از مشروعیت لازم در بین کارگران برخوردار نیستند؟ البته شک نیست که مجموعه عوامل دیگری چون موانع ذهنی ناشی از نبود امنیت شغلی و فشارهای اقتصادی روز افزون هم در عدم مشارکت فعال کارگران در تعیین حق سرنوشت شان دخالت دارد اما بی تردید نقش تشکل های واقعی در کاهش تاثیر آن عوامل اگر نگوییم تعیین کننده است قطعا بسیار تاثیرگذار است. نمایندگان تشکل های وابسته و فرمایشی از آنجا که با هدف سازش طبقاتی و کاهش اعتراضات کارگری موجودیت یافته اند طبیعی و منطقی است که با رویگردانی کارگران مواجه شوند .

* هنگامی که در سال ۸۶ با ترک جلسهٔ شورای عالی کار مصوبه دستمزد را امضا نکردیم حتی یک نفر از کارگران نیامد از ما تشکر کند.

ترک جلسه شورای عالی کار زمانی برای کارگران قابل اعتنا بود که این تاکتیک به همراه درخواست بسیج برای ملغی کردن مصوبات آن جلسه پس از ترک نمایندگان کارگری باشد. اگر ترک جلسه به معنی عدم پذیرش مصوبات بود باید از بدیل مکملی که بتواند یا به تجدید نظر در مصوبه یک طرفه بیانجامد و موجب چانه زنی مجدد از موضع بالاتری برای نمایندگان کارگری باشد ویا منجر به فشار از پایین بر شورای عالی کار شود تا نتواند بدون نمایندگان طرف سوم تصمیم گیری کند، گردد . اگر نمایندگان کارگری(که جایگاه رهبری جنبش مطالباتی کارگران را در اختیار گرفته اند) در این حد شعور صنفی و تعهد به موکلان خود نداشته اند تا راه های مبارزه برای تامین خواست کارگران را پس از ترک جلسه یا بهتر بگوییم پس از تحریم بکار گیرند دیگر چه انتظاری از کارگران می توان داشت ؟

* این تصور که نمایندگان جامعه کارگری در جلسه شورای عالی کار از حقوق کارگران دفاع نمی‌کنند اشتباه است.

آیا این تصور است یا واقعیتِ سال های پس از تصویب قانون کار جمهوری اسلامی و شکل گیری شوراهای اسلامی کار تا کانون عالی آن؟ آیا می توانید نشان دهید که چه کارهایی برای ایجاد اشتغال ، جلوگیری از اخراج بی رویه کارگران ، تنظیم ساز و کار های مناسب برای دفاع از دستمزد ها و پرداخت به موقع حقوق و دستمزد کارگران به کار بسته اید ؟ آیا می توانید نشان دهید چه تلاشی برای جلوگیری از تصویب لوایح ضد کارگری مانند خروج کارگران تا دارنده 5 کارگر و سپس کارگاه های دارنده تا 10 کارگر انجام دادید؟ آیا می توانید نشان دهید که برای جلو گیری از اثرات واگذاری رانتی شرکت های دولتی به بخش خصوصی به قیمت های نازل و سپس تعدیل نیرو در این واحد ها و در بسیاری موارد فروش تجهیزات آن واحد ها و اعلام ورشکستگی آنها و در نهایت بیکاری شمار بسیاری ازکارگران چه کرده اید؟

* نمایندگان کارگران در شورای عالی کار هم فکر دارند، هم اندیشه دارند، هم ایده دارند، هم چانه زنی می‌کنند ولی باید از هر فردی به اندازه توانایی‌اش انتظار داشت.

به فرض پذیرش این ادعا که اندیشه،ایده و استعداد چانه زنی در نزد این  نمایندگان وجود دارد دلیل محدودیت توانایی آنان چیست؟ علت این دلیل را در دو جا  میتوان دید: 1- کارگران اقبالی به این نمایندگان نشان نمی دهند و به قول ایشان«تشکل‌های رسمی کارگری پشتوانه‌ی کارگری احساس نمی‌کنند ». 2-این تشکل ها به جای انجام تعهدات شان در برایر موکلان خود سرشان به جای دیگری بند است و منافع و مصالح دیگری را به خواست کارگران ترجیح می دهند و درتحلیل نهایی و دریک کلام مستقل نیستند.

* به دلیل نابرابری عرضه و تقاضا در بازار کار، کارگران گوش به حرف ما نمی‌دهند. ما برای چه کسی اعتراض کنیم؟

نابرابری عرضه و تقاضا در بازار کار پدیده ای است که ناشی از سیاست های نامطلوب اقتصادی و بحران های موجود و کاهش نرخ تولید و تعطیل بنگاه های تولیدی و اشباح بازار از کالاهای وارداتی و در نهایت فراوانی نرخ بیکاری و عدم اشتغال زایی است . مسوولیت این نابهنجاری و عدم تناسب در عرضه و تقاضا در بازار کار به عهده مدیران جامعه و دولت به عنوان کارفرمای بزرگ و سیستم کارفرمایی کشور است. کارگران به حرف شما گوش نمی دهند چرا که هیچگاه با این ناهنجاری ها مقابله نکرده اید. چون هیچگاه صدای اعتراض شما را نشنیده اند تا باورتان کنند. چون از آنها نخواسته اید که به جای تمکین به دستمزد های زیر حداقل مزد تعیین شده و امضای قراردادهای  سفید امضا موارد را به شما گزارش کنند تا از حقوق ضایع شده  شان دفاع کنید و به آنها به عنوان بخشی از وظایف تان آموزه های صنفی را یادآور نشده اید تا یاد بگیرند نمایندگان خود را (در صورتی که شما را واقعا نماینده برحق و انتخابی شان  بدانند) در جریان تضییع حقوق شان قرار دهند . چون هیچ گاه طی این سال های نمایندگی رابطه دوجانبه و متقابلی باکارگران نداشته اید شما سرباز هستید و طبیعی است که سرباز از فرمانده تبعیت کند نمایندگی گارگران با وظیفه سربازی اساسا متفاوت است نماینده باید مستقل باشد والا نماینده نیست هرچند سرباز خوبی هم باشد به درد کارگران نمی خورد. چون سیاست ها را از دید یک کارگر ارزیابی و نقد نمی کند تا دلیل عدم توازن عرضه و تقاضا را بیابد . سربازی و اطاعت با امر وکالت از کارگران در یک ظرف نمی گنجد . اگر کارگران به شما رای داده اند برای دفاع از حقوق و مطالبات صنفی شان که آن نیز حقوق مسلم و پذیرفته شده شان در فصل ششم همان قانون اساسی است که نه تنها هیچ منافات و تضادی با منافع ملی ندارد بلکه عدم توجه به آن بی توجهی به اساسی ترین حقوق مردم  است که حاکمیت موظف به تحقق آن است.

*با توجه به شرایط اقتصادی کشور، توافق طرفین جوابگوی نیاز کارگران نخواهد بود.

طرح شرایط کنونی اقتصاد کشور و اینکه دراین موقعیت توافق طرفینی جوابگوی نیاز کارگران نخواهد بود اگر بهانه نباشد قطعا خام نگری و بی توجهی این نمایندگان و وادادگی آنها در برابر توجیهات نادرست دولت کارفرمایی و کارفرمایان بخش خصوصی است ضمن آن که در زمانی که بحران تا این حد گسترش نیافته بود و فشار ناشی از تحریم های اقتصادی هم قابل تحمل تر از شرایط کنونی بود و نرخ ارز و تاثیر آن نیز بر مبادلات ثابت نگه داشته می شد هم شورای عالی کار و نمایندگان کارگری حاضر دراین شورا هیچ گاه به نیاز های کارگران توجه نداشتند. پرداختن به حداقل دستمزد مناسب با شرایط تورمی و نیاز معیشتی خانوار های کارگری مطابق آنچه در ماده 41 قانون کار آمده است تنها یکی از نیاز هایی است که باید به آن پاسخ داده می شد . زنجیره ای ازموانع وجود دارد که دولت ها و کارفرمایان برای سودبری آزمندانه خود ایجاد کرده اند به فراوانی مطالبات جدی کارگران انجامیده است و آنان را نیازمند و ناتوان کرده است.  موضوع نابرابری عرضه و تقاضا در بازار کار معلول شرایطی است که نمایندکان فهیم و آگاه در شناخت این پدیده و آسیب های ناشی از آن به درک درستی از این زنجیره بحران زا دست خواهند یافت. بسیاری از کشورهای سرمایه داری گرفتار بحران های ادواری می شوند اما کشور ما علاوه برتاثیرپذیری از  بحران های جهانی، مملو از موانع ریشه ای بحران زا است که تجمیع این عوامل همان زنجیره را ایجاد کرده است. نمایندگان تشکل های کانون عالی شوراها و انجمن های صنفی نخواسته و نمی توانند به درک درست این زنجیره بحران زا نایل گردند چرا که از طرفی نماینده واقعی کارگران نیستند و از سوی دیگر آیین نمایندگی را تنها به کسب آرای کارگران خلاصه کرده اند . رابطه آنان با کارگران یک سویه است. طی سال ها ی نمایندگی در بهترین حالت تنها بنا بر اساسنامه به برگزاری مجامع عمومی برای تجدید نمایندگی خود بسنده کرده اند و هیچ گاه برای درک متقابل ازنیازها و همکاری های دوجانبه با موکلان خود به برگزاری مجمع و یا حتی نظرسنجی های موردی ازکارگران زیر مجموعه تشکل خود اقدام نکرده اند. هیچ گاه تلاش نکرده اند موارد مختلفی را که به کارگران مربوط میشود با یک امکان رسانه ای قابل دسترس وعمومی به اطلاع کارگران برسانند

 نابرابری عرضه و تقاضا در بازار کار مولود تعطیل کارخانه ها و واحد های تولیدی –خدماتی ، کاهش تولیدات داخلی، نبود یک نظارت سازمان یافته بر تولیدات صنعتی و خدماتی از سوی کارگران، تدوین و تصویب قوانینی که به زیان کارگران است ، پایین بودن ظرفیت سرمایه گذاری در صنعت و ضعف در جذب سرمایه های ملی برای ایجاد کار و اشتغال سودمند برای همه مردم ، ایجاد جذابیت برای واردات کالاهای خارجی وواردات بی رویه کالاهای خارجی و  نابرابری و بی عدالتی در توزیع تسهیلات به بنگاه های صنعتی و رشد فزاینده رانت خواری و و نبود شفافیت در حساب پس دهی متولیانی که بودجه عمومی را در اختیار دارندو یا از موقعیت های خوداستفاده های شخصی می برند  همه و همه دلایل اصلی نایرابری عرضه و تقاضا را در بازار کار شکل داده است. امنیت شغلی را از بین برده و به اخراج و بیکاری دامن زده و در بهترین حالت نیروی کار جوان و یا با تجربه های میانسال را به جیره خوار بیمه بیکاری بدل کرده است.نماینده کانون عالی شوراها که می گو.ید:« تشکل‌های رسمی کارگری اساسا در راستای حفظ نظام تاسیس شده‌اند و ما زمانی از حقوق کارگران دفاع می‌کنیم که متضمن حفظ نظام باشد » اگر منظور نظام اقتصادی است که این نظام سرمایه داری و از بی برنامه ترین و عقب مانده ترین نوع آنست و طبیعی است که با منافع کارگران مغایر است و اگر منظور نظام سیاسی است که این نظام باید براساس قانون اساسی عمل کند و عمل درست به قانون اساسی آنجا که به حقوق ملت (در فصل سوم )بر میگردد هیچ مغایرتی با منافع کارگران نباید وجود داشته باشد .اگر کسی مومن به حقوق مردم و در جایگاه نمایندگی کارگران مومن به دفاع از حقوق کارگران است، باید در رفع موانع زنجیره ای پیش گفته  به بسیج کارگران و حتی هدایت اعتراضات آنان همت گمارد . در غیر این صورت مدافع عوامل و ساختاری است که منافعش در گرو ایجاد این زنجیره بحرانی است.































































 

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد