کار در ایران

درباره‌ی حقوق کار و ... این صفحه برای کارگران و زحمتکشان منتشر می‌شود ،در معرفی آن بکوشید .

کار در ایران

درباره‌ی حقوق کار و ... این صفحه برای کارگران و زحمتکشان منتشر می‌شود ،در معرفی آن بکوشید .

رسانه ها و کارگران

این روز ها هرچه نگاه می کنی کارگران در رسانه کمتر از پیش حضور دارند و اگر حضور دارند یا مهمان ناخوانده اند یا گویا از صدقه سر دیگران قرار است کمی به آنها پرداخت تا در وقت نیاز (از رهگذر این لطف) از آرایشان سود برد و یا در بهترین حالت برای نمایش یک ویترین کامل به وجودشان در حد ضرورت و کفایت سر دبیران  و صاحبان امتیاز رسانه نیاز احساس می شود.  

حتی در رسانه ای که در اختیار متولیان حکومتی امور کارگری ایران است یا با طرح مطالبات انباشته ای که فرار از آنها ممکن نیست زندگی کارگران کمی تا اندکی بازتاب می یابد و یا برای نشان دادن اینکه متولیان این امور چه اندازه به کارگران توجه دارند ؛ کارگران در بزنگاه ها و مقاطعی مهم می شوند و قراردادهایشان با شتاب بی مانندی کف حداقلی یک ساله را که بخشنامه ای می شود رسانه ای می کنند تا فروغ هفت روزه ای را در شب سیاه بی قانونی قراردادکار بتاباند و پس از نمایش ویترینی بین المللی، توجه به این مقوله بخشنامه شده به یکباره به پستو خانه قوانین یک شبه پرتاب می شود و آب از آب هم تکان نمی خورد

کارگران کارخانه ها و معادن و مراکز تولیدی و خدماتی ماه ها حقوق نمی گیرند و از آنجا که انگار این دیر کرد چند ماهه دستمزد ها اصلی پذیرفتنی برای جامعه فقر زده کارگری است هیچ رسانه ای به طور جدی و بنیادین به آن نمی پردازد. تا کنون دیده و یا شنیده نشده است که رسانه ای از این بابت به مرجع رسمی قانونی یا شرعی و مذهبی مراجعه کند و از قول این مزد ناگرفتگان  بی پناه از این مراجع بپرسد که جریمه دیرکرد این نپرداختن به موقع حقوق کارگران چیست ؟ هیچ رسانه ای از هیچ مرجعی نپرسیده که حکم فقهی در باره این گروگان گیری دستمزدها چیست؟ هیچ رسانه ای به خود جرات نمی دهد از رهبران صاحب فتوا مومن به "حقوق کار الهی" که می گوید " مزد کارگر را باید پیش از آنکه عرق جبین اش خشگ گردد پرداخت"، پرسش کند آیا مال اندوزی آنان که دستمزد کارگران را با تاخیر چند ماهه می پردازند با حجت شرعی حلال است یا حرام!

از آن بدتر اینکه به گاه پافشاری بر انعکاس و بازتاب مشکلات و مطالبات کارگرانی که ناگزیر بامید توجه مسوولین در جلوی وزارتخانه ای که علی القاعده باید مرجع رسیدگی به شکایات آنان باشد جمع می شوند، خبرنگارانی که این گرد هم آیی را بازتاب داده اند اخراج می شوند. و دریغ از بازتاب شایسته  اعتراض به این اخراج  از سوی رسانه هایی که مدعی انتشار  آزاد  اخبار و رویداد ها هستند!

در رسانه ها معمول است که هر رویدادی مهمی را به نظر خواهی بگذارند و در باره آن گفتگو و مصاحبه ها به راه اندازند . اما گویا رویداد های کارگری اهمیت و اعتبار لازم را برای نظر سنجی ، بررسی ، گفتگو و مطالعه ندارند . اگر نیاز باشد کارگران را مثل مرغ سیاه که هم در عروسی و هم در عزا به مسلخ می کشند قربانی می کنند بی آنکه بپرسند تا چه حد به این عروسی و عزا تعلق خاطر داشته و داری!

رسانه در ایران بر سبیل سرمایه می چرخد و نقاره می زند. هیچ رسانه داخلی در ایران نمی پذیرد نامه امضا شده ای را درباره حمایت از کارگران اخراجی رسانه دیگر انتشار دهد! به وقتش اگر از سوی مرجعی رسانه در آستانه تهدید قرار گیرد فریاد برمیکشند که مثلا بستن این رسانه باعث بیکاری نیرویی چند از کارکنان خواهد شد! که البته ادعای نادرستی نیست اما پیش  و بیش از آنکه در دفاع از کارگران و مزد و حقوق بگیرانشان باشد در دفاع از سرمایه و اهدافی است که درپی ایجاد آن رسانه برپاست!

در یک کلام رسانه در ایران به نارسایی مبتلا گشته و بقای خود را نه به انتشار و گردش آزاد اطلاعات و اخبار از هر نوع و در هر زمینه می داند که در تمکین به قدرت مسلط بخاطر سود و به حفظ موقعیت و قدرت ویا کسب قدرت حامیان آشکار و پنهانش دایر است.

 

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد