کار در ایران

درباره‌ی حقوق کار و ... این صفحه برای کارگران و زحمتکشان منتشر می‌شود ،در معرفی آن بکوشید .

کار در ایران

درباره‌ی حقوق کار و ... این صفحه برای کارگران و زحمتکشان منتشر می‌شود ،در معرفی آن بکوشید .

کدام سازمان کارگری واقعی و کدام جعلی است ؟

کدام سازمان کارگری واقعی و کدام جعلی است ؟ 


پیش از آن که برای پرسش بالا پاسخی در خور را بیابیم ضروری است یادآور شویم که در شرایطی این پرسش طرح می شود که برپایی آزادانه سازمان های کارگری همچنان با موانع جدی روبروست. سایه سنگین نگرش امنیتی به این سازمان ها و داوطلبان ایجاد آن برقرار است. نرخ هزینه های مشارکت های مدنی به ویژه برای کارگران هرروز افزایش می یابد و حتی سازمان های کارگری وابسته و غیر مستقل کنونی نیز امکان فعالیت قانونی حداقلی را ندارند.  این موضوع تا حدی است که حتی به متولیان این نهاد ها اجازه راهپیمایی در روز جهانی کارگر داده نمی شود. مقاوله نامه ها و کنوانسیون های بین المللی به ویژه درباره تشکیل آزادانه نهاد های کارگری جدی گرفته نمی شود . قوانین داخلی در راستای این مقاوله نامه ها نیست. محدودیت های فراوانی برای فعالان کارگری ایجادشده و امکان برپایی کلاس های آموزش «حقوق کار» برای درک آن از سوی کارگران وجود ندارد. پایین بودن میزان آگاهی کارگران در باره قوانین و مقررات کار موجب سلب هرچه بیشتر «حقوق کار» از سوی سیستم کارفرمایی می گردد.

فرصت های زمانی برای مطالعه از کارگران به دلیل کار اضافی برای تامین معیشت گرفته شده است و از آنجا که مردم به ویژه کارگران برای مطالعه پیرامون زندگی اجتماعی  اقتصادی  شان تربیت نشده اند و ضرورت چنین شیوه ای از سوی کارگران هنوز درک نشده است ؛ما با توده وسیعی از کارگران  بیکار، درمانده و ناآگاه به حقوق کار مواجه هستیم . هر روز اخباری مبنی بر تغییرات در قانون کار به سوی حذف جنبه های حمایتی آن شنیده می شود . در عین حال بخش آگاه جامعه کارگری به دلیل نداشتن نمایندگان واقعی درحوزه قانونگزاری و نداشتن توان وپشتوانه لازم  نمی توانند مطالبات حقوقی خود را در قانون دخالت دهند. اینها بخشی از معضلات و مشکلات و موانعی است که بدون توجه به آنان نمی توان برای پرسش بالاپاسخی مناسب را دریافت.

اما این شرایط در بیشتر کشور های سرمایه داری به شکل ها ونسبت های گوناگون وجود داشته است . از قرن پانزدهم میلادی و تقریبا آغاز مبارزات اتحادیه ای کارگران انگلیس تا به امروز کارگران با پدیده اختناق، استبداد و فزون خواهی سرمایه داران و دولت های حامی آنان مواجه بوده اند بسیار بدیهی است که راه های گوناگون و پیچیده و پر فراز و نشیبی را پیموده اند تا سرانجام بتوانند امکان برپایی نهادی را برای تامین شرایط زندگی بهتر به اتکای همبستگی سازمان یافته و برنامه پذیر و هدفمند خود فراهم سازند. اما آنچه همواره مورد توجه پیشروان جنبش کارگری بوده و هست این نکته مهم و اساسی است که مهمترین عامل در راه ایجاد این امکان، ارتباط دوجانبه، مستمر و متوالی بین پیشروان فعالیت اتحادیه ای و کارگران است . هیچ نهاد کارگری (سندیکا، اتحادیه، فدراسیون و کنفدراسیون)بدون تکیه بر کارگران شکل نخواهد گرفت و به فرض شکل گیری چنین نهادی با تکیه به نیرویی غیر از کارگران آن تشکل نه مدافع واقعی کارگران است و نه قادر به انجام وظایف و تعهدات نمایندگی و وکالت آنان خواهد بود. نگاهی گذرا به جنبش کارگری پس ازانقلاب بهمن 1357 تاکنون بیانگر این واقعیت است

ایران بعد از انقلاب شاهد فعالیت دوگونه نهاد کارگری بود . یکی سندیکاهای کارگری که بیشترآنها  برپایه تجارب کذشته جنبش کارگری تشکیل شده بودند و پس از انقلاب به باز سازی و توسعه کمی و کیفی خود پرداختند و سندیکاهایی که به با فراهم آمدن شرایط مطلوب و فضای آزاد در کارخانه ها و اصناف و حِرفه های مختلف شکل گرفتند. نهاد کارگری دیگری به عنوان شوراهای کارگری از دل انقلاب برآمد و با توجه به هدایت کارگران در دوره اعتصابات کارگری پیش از انقلاب ویژگی ممتازی نسبت به سندیکا ها داشت زیرا علاوه بر وظایف و تعهدات نسبت به نیروهای کار موصوع کنترل گارگری را نیز در دستور کار خود قرار داده بود عمر این نهادهای شورایی نسبت معکوس با تثبیت و تسلط دولت بعداز انقلاب داشت. هرچه حکومت بیشتر به استقرار نهاد های خود دست می یافت این شورا ها محدودتر می شدند. اولین و مهمترین محدودیت علیه این شورا ها با مصوبه« تشکیل نیروی ویژه تنظیم روابط کار» در وزارت کار و امور اجتماعی  به شماره5632 در تاریخ 8/3/1358 بود.در ماده5 نیروی ویژه روابط کار  جلوگیری از دخالت های کمیته های اعتصاب یا شوراهای کارکنان و نظایر آن در مدیریت موسسات و انتصابات از وظایف این نیرو برشمرده شده بود ادامه این روند با تصویب قانون اساسی به فرجام نسبتا مطلوب حکومت ختم شد و مطابق اصل یکصد وچهار این قانون و«قانون تشکیل شوراهای اسلامی کار» مصوب 30/10/1363 شمسی  تشکل «شورای اسلامی کار» به عنوان تنها تشکل کارگری در واحد های تولیدی و خدماتی برقرار گردید.  این نهاد دیگر ویژگی های شوراهای پبش و درحین انقلاب را نداشت و به نهادی مشارکتی (کارگری کارفرمایی) با وظیفه ای مشورتی از سوی کارگران  تغییر ماهیت داد در همان دوران اولیه بعد از انقلاب در سال های اولیه دهه شصت (1361-1362) برخی سندیکاهای کارگری به بهانه نفوذ احزاب سیاسی غیر حکومتی در آنها و برخی به اتهام وابستگی شان به رژیم گذشته، از جانب حکومت منحل اعلام شدند و دفاتر آنها بسته شد. درکارخانجات و واحدهای تولیدی وابسته به صنایع بزرک مانند شرکت  ملی نفت، ایران خودرو ، ماشین سازی های تبریز و اراک ،کشت وصنعت ها ، تولید کنندگان صنایع خانگی  تولید کنندگان دارو، راه آهن ،مخابرات و کلیه مراکز کلیدی تولیدی و خدماتی مطابق آیین نامه ای از سوی شورای انقلاب ایجاد هرگونه نهاد کارگری تا اطلاع ثانوی ممنوع اعلام گردید . درسال 1369 پس از یک دوره کشمکش بین نمایندگان کارگری و مجلس و دولت های پس از انقلاب، قانون کار با کمترین پوشش حمایتی برای کارکران تصویب شد اما کماکان حق قانونی نمایندگی کارگران به شوراهای اسلامی کار و در عالیترین ساختارش به کانون عالی شوراهای اسلامی کار سپرده شد . تنها امکانی هم که برابر اصل بیست و ششم قانون اساسی به عنوان انجمن های صنفی در قانون کار آمده بود منجر به تشکیل تعداد محدودی انجمن صنفی گردید که آن هم  با توجه به الویت بخشی مبتنی بر اکثریت نهادی« شوراهای اسلامی کار »از تشکیل کانون عالی انجمن های صنفی باز ماند و عملا نقشی در شورای عالی کار به این نهاد داده نشد. سندیکاها هم به تابویی بدل شده و هرگونه گرایش به فعالیت سندیکایی از پیش محکوم و عواقب ناخوشایندی گریبان گیر علاقمندان و فعالان این سازمان کارگری می شد. فاجعه بارتر آنکه گروه هایی باگرایشات چپ افراطی در یک همکاری اعلام نشده با مخالفان خانه کارگری سندیکا در جامعه هم آوا شده و هر گونه تلاش برای احیای سندیکا و فعالیت اتحادیه ای کارگران را به سرمایه داری نسبت می دادند. تنها میدان دار در عرصه حنبش کارگری همان شوراهای اسلامی کار شدند که با توجه به شکل گزینشی قانونمند شده کاندیداهای نمایندگی کارگران(برابر با آیین نامه انتخابات قانون  شوراهای اسلامی کار مصوب 30/4/1364 هیات وزیران ) ،اعضای این شورا ها هم بیشتر از وابستگان حزب اسلامی کار و نهاد خانه کارگر و یا از عناصر قابل قبول هیات های گزینش بودند. به این ترتیب فعالیت اتحادیه ای در ایران پس از انقلاب با محتوایی غیر کارگری و ساختاری مناسب این محتوا خلاصه گردید .

ضمن آنکه کوشش هایی برای احیای تشکل های واقعی کارگری از جانب پیشروان کارگری طی همه این سال ها به نسبت های متفاوت در جریان بود اما نقطه عطف این کوشش ها با رویکرد مردمی به انتخابات 1376  صورت تازه ای به خود گرفت و به تناسب گشایش فضای سیاسی و آزادی برای مطبوعات پس از استقرار دولت اصلاحات و عقب نشینی راستگرایان سنتی این امکان برای فعالان جنبش کارگری فراهم آمد تا با تکیه بر نشر موضوعات مربوط به کارگران و ترویج و تبلیغ پیرامون ضرورت مبارزه برای تشکیل آزادانه ومستقلانه سازمان های کارگری در راه ایجاد تشکل های واقعی کارگران همت گمارند.

 از پبشروان جدی و پیگیر امر تشکل یابی، کارگران فلزکار مکانیک تهران بوده اند که به دنبال وقفه کوتاهی پس از بسته شدن سندیکای فلز کار مکانیک در قالب تعاونی کارکری به حفظ ارتباط با گارگران صنف کوشیدند و در تمامی سال های سخت قبل از دوره اصلاحات با برگزاری مداوم جشن های اول ماه می(روز جهانی کارگران) در حیاط کوچک تعاونی و یا در سالن های محدوده ی محل به بهترین شکل ممکن و مقدور فعالیت سندیکایی ادامه دادند. با قبول این واقعیت که امکان فعالیت آشکار و همه جانبه مستلزم حفظ نیروهای مومن، استخوان دار و آگاه است همواره کوشش داشتند تا بااستفاده از هر امکانی به تدارک برای احیای سندیکا دست زنند. این کوشش ها با جشن اول ماه مه سال 1380وبا همکاری گسترده تعاونی فلز کار مکانیک باسایر پیشروان کارگری سندیکاهای تعطیل  شده نانوایان، کفاشان، بافنده سوزنی و سندیکای هایی های فعال در کانون کارگران بازنشسته تامین اجتماعی رخداد تازه ای را در جنبش  کارگری کلید زد که تامدت ها به عنوان «جشن کارگری یاقوت» زبانزد محافل روشنفکری و کارگری در سراسر ایران گردید و آغازی دوباره برای به پایان بردن دوران فترت و تجدید اعتبار فعالیت اتحادیه ای را گردید. پس از این رخداد، روند رشد یابنده تولیدات رسانه ای مستقل در زمینه جنبش کارکری و به تناسب آن ایجاد نهادهای جنبی و حمایتی برای سرعت بخشیدن به امر ضروری و گریزناپذیر تشکل یابی کارگران آغاز کردید و نهاد های واسطه ای دوران گذار از فترت به جنبش فراگیر کارگری شکل گرفتند . نشریات کارگری و نشریات حاوه مطالب کارگری با نیرو و جانی تازه از حیاط خلوت جنبش به حوزه عمومی راه یافت از جمله می توان به نشریه آوای کار در سال 81 به دنبال تشکیل انجمن حمایتی کارگران  اشاره کرد همچنین هفته نامه و دوهفته نامه و ماهنامه هایی نظیر «اندیشه جامعه» و« نامه» که بیشترین هجم ممکن  به مقالات و مصاحبه های مربوط به جنبش کارگری را انتشار میدادند. خاطرات و نظرات فعالان سندیکایی و اتحادیه ای ، مبانی نظری جنبش اتحادیه ای کارگران و همراه باآن نقد ونظر هایی در رد و یا قبول فعالیت سندیکایی و اتحادیه ای از تولیدات رسانه ای در این روند رشد یابنده بودو به دنبال آن مجموعه ای از مقالات و موضوعات در باره زندگی اجتماعی کارگران و مطالبات طبقه کارگر در روزنامه ها بازتاب گسترده ای پیداکرد اعلام موجودیت هیات موسسان سندیکا های کارگری در سال 1381 و پس از آن کمیته پیگیری ایجاد تشکل های کارگری در زمستان سال1383و نهادهای واسطه ای از این دست نوید بخش شروع تازه ای از خود انگیختگی کارگران برای ایجاد سازمان های مستقل و آزاد بود. در این میان نقش انکار نشدنی مداوم و پیکیر هیات موسسان سندیکاهای کارگری در برگزاری کلاس های آموزش سندیکایی برای کارگران، تحت حمایت و یاری کانون بازنشستگان تهران و سندیکای نانوایان در تامین محل برگزاری این کلاس ها و بعد ها با محدودیت های امنیتی برای این نهاد ها برگزاری کلاس ها در فرهنگ­سرای کار موجب بالارفتن دانش اتحادیه ای کارگران داوطلب فعالیت های سندیکایی گردید. تاکید برحق قانونی کارگران براساس قانون اساسی و با تکیه به مقاوله نامه های بین المللی 87 و 98 سازمان جهانی کار و سایر مصوبات در باره حقوق کار محور بیشترین نقد ونظرات کارگران در رسانه هابود آنچنانکه در سال 1383 با حضور نمایندگان سازمان بین المللی کار در ایران و در نشست مشترک دولت و تشکل های کارگری و کارفرمایی منجر به صدور تفاهم نامه ای برای اصلاح فصل ششم قانون کار بر اساس مفاد مقاوله نامه های بالا گردید به یاری هیات موسسان و با تلاش هیات بازگشایی سندیکای کارگران شرکت اتوبوسرانی تهران و حومه که در سال1383 به هیات موسسان پیوستند،این سندیکا به عنوان اولین دستاوردجنبش فراگیر کارگری ایران با انتخاباتی پر شور رسمیت دوباره خود راپس از برگزاری مجمع عمومی درنیمه خرداد سال 1384 اعلام کردو دور جدیدی از فعالیت اتحادیه ای این سندیکایی رقم خورد .

متاسفانه به دلیل رشد هیجانات ناشی از این رویش دوباره سندیکا در میان کارگران و پاره ای تصمیمات شتابزده از طرف هیات مدیره نوپا و کم تجربه سندیکای واحد از سویی و ناشکیبایی دستگاه های امنیتی ( براساس درکی نادرست و مبتنی بر تئوری توطئه به کمک فرصت طلبان و رانت خواران خانه کارگری و مدیریت وقت شرکت واحد اتوبوسرانی برای دستگاه های دولتی و امنیتی شرایطی به وجود آمد تا این فعالیت های کارگری به درستی ارزیابی نگردد)به فاصله کوتاهی از شروع فعالیتی قانونمند و مدنی از سوی کارگران ، سندیکای نوپا به سرعت وبا شدت هرچه تمامتر و ممکن سرکوب گردید.

در نیشکر هفت تپه پس از یک دوره اعتراضات  کارگری نسبت به شرایط نامطلوب کار به دنبال تشدید واردات بی رویه شکر و تهدید جدی در کاهش تولیدات داخلی و عواقب ناگوار آن  با رویکرد کارگران این شرکت به سوی ایجاد سندیکای شان  در آبان ماه 1387 این سندیکا هم توسط کارگران تشکیل و آغاز به کار کرد.

بازداشت های فله ای کارگران سندیکایی شرکت واحد و اعضای سندیکای نیشکر هفت تپه و کارگران عضو تعاونی فلز کار- مکانیک و سایر فعالان کارگری در کمیته های هماهنگی و دیگر فعالان کانون ها و کمیته ها و تشکل های موجود هرچند محدودیت هایی را برای تلاش کارگران در راه ایجاد سندیکاها ی کارگری فراهم کرده و می کند اما این شرایط دستاورد های خاص خود را دارد از جمله عقب نشینی هایی که ناگزیر طی این سال ها صورت گرفت و شوراهای اسلامی کار از اعتبار خود ساخته به پایین کشیده می شود، انجمن های صنفی در کانون عالی شان شکل می گیرند و کانون های نمایندگان کارگری هویدا می شوند هرچند این تحولات هم زیر سایه وابستگی به وزارت کار رخ می دهد و نشانی از ناکارآمدی نهاد های وابسته را همچنان در هر هیات جدیدی نمایان خواهد کرد اما درس های تازه ای را ازکنش ها و واکنش های موجود در جنبش کارگری و پیرامون آن به ما خواهد آموخت .

بی شک یکی از آرزوهای هر پیشرو کارگری ایجاد سازمان صنفی –طبقاتی مستقل و آزاد است تا برپایه و به اتکای همبستگی ناشی از این سازمان یافتگی بتوان  حقوق واقعی و  مطالبات برحق کارگران را به دست آورد. امروز داشتن نهاد مدنی برای کارگران ضامن حفظ کرامت و رشد زمینه های توسعه انسانی نیروی کار در ایران است . بی تردید دفاع از منافع ملی و حفظ حرمت سرزمینی که درآن زیست می کنیم بدون وجود کارگران آگاه وهمبسته شعاری بیش نیست. سرمایه داران وطنشان را در کیف هایشان به همراه می برند و این سرزمین باهمه آلام و دردهایش میراثی است که برای کارگران و سایر زحمتکشان به جای می ماند. آن دسته از کارگران که به سلاح آگاهی و دانش تجهیز می شوند هیچ گاه تن به فریب و ریا کاری نمیدهند و فریبکارانی که گوشه چشمی به قدرت و رفاه بادآورده دارند گر چه در جامه کارگران درآیند و یا حتی کارگر یا  وصله تن طبقه کارگر باشند سرانجامی جز  بدنامی نخواهند داشت این را تاریخ گذشته و معاصر به ما آموخته است.  مادام که گام درراهی دشوار می نهیم ممکن است دچار اشتباهاتی شویم که بسیار گفته اند دیکته نانوشته غلط ندارد اما مهم آنست که تکرار این اشتباهات مارا به بیراهه ای بی بازگشت نکشاند .

اگر به فعالیت سندیکایی و اتحادیه ای مومن باشیم پیش از آن باید بدانیم که این سازمان ها برای چه هدف و منظوری شکل می گیرند و راز پویایی وماندگاری آنان در چیست؟  و یا پیش تر از آن برای این پرسش پاسخی بیابیم که اساسا چرا ضرورت شکل گیری چنین نهاد هایی از جانب خود کارگران درک نمی شود ؟ سوای فشارها وتهدید ها و نبود امنیت شغلی و اجتماعی برای پیشروان کارگری و کارگران داوطلب در این راه چه عاملی جلو درک این ضرورت را در این طبقه اجتماعی وسیع گرفته است و مانع راه یابی کارگران به این راه ناگزیر شده است؟  بی شک به دورکن و عامل اساسی درک این ضرورت برای کارگران بر خورد خواهیم کرد:  1) احتیاج و نیاز برای بهتر زیستن 2)درک و فهم قوانین بهتر زیستن . مورد یکم متاسفانه به دلیل ناکارآمدی دولت ها به ویژه دولت نهم و دهم می رود تا به آرزوی بهتر زیستن بدل شود بیکاری ، گرانی و تورم و رکود  توامان، نبود امنیت شغلی و به دنبال آن بهم خوردن توازن بین عرضه و تقاضا در بازارکار، نرخ پایین دستمزد ها و استیصال خانوار های کارگری برای سربه سر کردن هزینه ها ی سبد خانوار با درآمد های اندک و بسیاری از این ناملایمت ها  شدت احتیاج نه برای بهتر زیستن که برای زندگی حداقلی را دامن زده است . پس رکن اولیه وجود دارد. آنچه می ماند درک و فهم قانونمندی های بهتر  زندگی کردن است.  و این درک زمانی حاصل می شود که کارگران نسبت به حقوق کار و نقش خود و دولت و جامعه در تامین آن شناخت پیدا کنند. و دریابند که تنها به رسمیت شناخته شدن حقوق کار امری لازم وضروری است اما کافی نیست . رسمیت یافتن این حقوق  توسط همه ذی نفع ها قابل درک و تعهد به آن از سوی دولت و کارفرمایان وظیفه ای تاخیر ناپذیر و تخلف از آن جرم است .

سازمان های کارگری با هرنام وشناسه ای از سوی کارگران ایجاد می شوند تا ضمن آنکه از حقوق کارگران درمقابل دولت و کارفرمایان دفاع می کنند و آنان را وادار به رعایت این حقوق کنند وبکوشند در کسب این حقوق و چگونگی دست یابی  به آن کارگران را آموزش داده و از آنها در پیگیری این مهم  یاری و نیرو گیرند. این رابطه متقابل بین کارگران و نمایندگان شان در صورتی ایجاد می شود که از ابتدای امر پیشروان سندیکایی در واحد های تولیدی – خدماتی و در هر وا حد و بنگاه کار بر اراده، نیرو و فهم کارگران متکی باشند و این اراده و نیرو را به میدان تلاش برای تشکل یابی هدایت کنند. در هیچ کجای دنیا هیچ پیشرو اتحاد یه ای قادر نیست بدون وجود کارگران به ایجاد سندیکا و اتحادیه کارگری دست زند. در ایجاد نهادهای مردمی ازجمله سندیکاهای کارگری حرف اول را حضور آگاهانه و داوطلبانه کارگران خواهد زد . این درست است که وجود کارگران پیشرو در این امر ضرورت دارد اما نادرست است که تصور شود کارگر پیشرو به تنهایی و یا با گروه اندکی از همراهان قادر به ایجاد نهاد کارگری خواهندشد . ممکن است یک حزب سیاسی هوادار کارگران یا هر قشر و طبقه دیگری با تعدادی از نخبگان شکل گیرد و درادامه مبارزات خود اعضا و هواداران قابل توجهی گرد آورد اما تشکل های صنفی- طبقاتی از دل توده های گارگری می جوشند و هیچگاه از بالا، بی حضور کارگران و به اراده گروهی اندک سازمان نمی یابند . ممکن است یک حزب سیاسی به دلیل  محدودیت های موجود و عدم رعایت حقوق و آزادی های مدنی مخفیانه شکل گیرد و فعالیت های مخفی داشته باشد اما سازمان صنفی و طبقاتی هرگز جز با پیوند آشکار با کارگران شکل نمی گیرد و هرگز بدون حضور کارگران مشروعیت نمی یابد. این درست است که در شرایط بسته فعالان کارگری  با توجه به موقعیت تاکتیک های مناسب را برای پیشبرد وظایف شان که محتوی و مضمون سندیکایی دارد باید به کار گیرند و گاه ضرورت دارد که این تاکتیک ها نیز برای غیر کارگران پوشیده و مخفی بماند؛ اما این فعالیت با مضمون و محتوی سندیکایی به معنی آن نیست که محتوی با شکل همخوانی دارد و آنها سندیکای کارگری هستند ؛ در بهترین حالت چنین پیشروانی با هویت هسته های سندیکایی می توانند اعلام موجودیت کنند و در هر مرحله از فعالیت خود با ایجاد هسته های دیگر در کارخانه یا صنف و حرفه ای که به آن وابسته هستند زمینه را برای گذار به سوی ایجاد سندیکا فراهم کنند. نقش این دسته از فعالان کارگری تبلیغ و ترویج ضرورت کار سندیکایی، اصول کار سندیکایی و جلب نظرات عموم کارگران به سود سندیکا و در برگزاری کارگاه های آموزشی با توجه به امکانات بر ای آنان است.

متاسفانه طی سالهای اخیر که جنبش کارگری در جدال برای به رسمیت شناختن حق فعالیت آزادانه و مستقلانه تشکل های صنفی – طبقاتی ناگزیر تن به چالش های توانفرسایی داده و می دهد، شاهد اعلام مواضع سندیکاهایی هستیم که هیچ نشانی از موجودیت بالفعل آن ها دیده نمی شود؛ برخی از این سندیکاها درسال های اولیه پس از انقلاب همچنان که در بالا  آمد تعطیل شده اند و به رغم تلاش و کوشش کارگران حوزه یا رسته مربوطه همان صنوف،  موفق به بازگشایی نشده و هنوز در تعلیق به سر می برند. چرا به نام این سندیکاها به رغم  عدم انتشار اساسنامه، عدم فراخوان برای نامنویسوی داوطلبین عضویت ،عدم برگزاری مجمع عمومی و برگزاری انتخابات و گزینش هیات مدیره چنین سندیکاهایی بی هیچ اعلام موجودیت رسمی در موارد گوناگون اعلام موضع می کنند ؟ اگر این سندیکاها موجودیت رسمی (نه قانونی) یعنی موجودیتی که رسما متکی به آرای کارگران باشد را دارند چه دلیلی برای پرهیز از اعلام رسمی خود دارند؟ اگر کارگری دارای مشکلی باشد و بخواهد از طریق این سندیکاها به حل مشکلش پرداخته شود به چه کسی یا به کجا باید مراجعه کند ؟  اگر شرایط بسته امکان فعالیت آشکار به این سندیکاها را نمی دهد چگونه است فی المثل بر سر موضوع افزایش دستمزد موضع می گیرند و رونوشت آن را برای سندیکاهای عملا موجود می فرستند امابه کارگران همان صنوف که خبر از فرایند تعیین حداقل دستمزد هستند وحتی دسترسی به بخشنامه ابلاغی آن را هم ندارند مراجعه نمی شود؟ صادر کنندگان چنین بیانیه و اعلامیه های از چه خود را از کارگران پنهان می کنند؟  گویند :کبکی سر در برفر فرو برده بود. پرسیدند از برای چیست که سر در برف پنهان داری؟ گفت می خوا هم صیاد مرا نبیند!

سندیکاهای کارگری بنا به ویژگی هایش وظایفی دارد که کارگران عضو با تصویب اساسنامه عمل به این وظایف را برای هیات مدیره منتخبِ مجمع عمومی الزامی میدانند و هیات مدیره باید پاسخگوی  اعضا در چگونگی اجرای این وظایف باشد. سازو کار رسیدگی و پرسش از هیات مدیره درقالب رکن بازرسی سندیکا تعریف شده است این مهمترین ویژگی حقوقی در سندیکا است. سندیکاها باسه خصلت که عبارتند از: 1- صنفی- طبقاتی 2-توده ای و فراگیر  3- دموکراتیک  شناخته می شوند.  در تمامی مراحل فعالیت سندیکایی باید همواره بدون هیچ ملاحظه ای این ویژگی ها و خصلت های سندیکایی حفظ شوند و اهمیت آن به کارگران توضیح داده شود. بدون رعایت این اصول اساسا سندیکا مفهوم خود را از دست خواهد داد و به بنگاهی برای گمراهی کارگران بدل خواهد شد و درعین حال بدون وجود ضوابط تشکیل این نهاد، این ویژگی ها هرگز جامه عمل نخواهد پوشید و این نیز جز فریبکاری و گمراهی کارگران چیزی به بار نخواهد آورد.  هیچ فرقی بین شوراهای اسلامی کار با سندیکاهایی که به توده کارگران متکی نیستند وجود ندارد؛ هیچ تفاوتی بین انجمن های صنفی وزارت ساخته با این گونه سندیکاها در تعریف رابطه شان با کارگران نیست؛ نمایندگی جعلی کارگران چه با توهم آرمان خواهانه و چه با تمایلات رانت خوارانه هر دو کارگران را به ناکجاآباد خواهد برد.

 سندیکای واقعی برآرای کارگران متکی است هرچند در برابر فشار ها ومحدودیت ها ناگزیرو ناچار به عقب انداختن برخی از وظایف خود مثل برگزاری مجامع عمومی مطابق اساسنامه باشد اما هیچگاه این اصول را به کنار نمی زند حتی اگر بتواند با راههای ارتباطی غیر حضوری برای موضوعی که نیازمند نظر خواهی است به اعضایش مراجعه می کند و از خرد جمعی برپایه رعایت حقوق اعضا بهره می جوید . سندیکای واقعی در مقابل هر رویداد ی که زندگی کارگران را تحت تاثیر قراردهد واکنش منطقی و مناسب را بروز می دهد و  همراه با ارایه راه حل های دست یافتنی هر موضوع مربوط به کارگران را بررسی و پیگرانه دنبال می کند وانجام این امور را به موکلین خود گزارش می دهد و از آن ها بازخورد می گیرد تا در صورت نیاز به اصلاح روش ها و عملکرد هایش بپردازد و پویایی در رفتار را به اعضا آموزش دهد. سندیکای واقعی در ارزیابی مطالبات کارگران هم از جنبه صنفی(مطالبات صنف خود ) و چه از نظر طبقاتی(مطالبات عموم کارگران) توجه دارد و نسبت به آنها در محدوده های خاص هریک برخوردهای مناسب و هدفمند و برنامه ریزی شده را تدارک دیده و به نظر اعضا می رساند تا حمایت های ضرور را به دست آورد . اینست فرق اساسی بین سندیکاهای واقعی و نام هایی که جعلی هستند.

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد