کار در ایران

درباره‌ی حقوق کار و ... این صفحه برای کارگران و زحمتکشان منتشر می‌شود ،در معرفی آن بکوشید .

کار در ایران

درباره‌ی حقوق کار و ... این صفحه برای کارگران و زحمتکشان منتشر می‌شود ،در معرفی آن بکوشید .

برگی از خاطرات استاد جواد مهران گهر (بخش چهارم)

برگی از خاطرات استاد جواد مهران گهر (بخش چهارم)

کارگران از مبارزان راه آزادی و برابری، مقاومت می آموزند!

     
          در مورد مسئله بیکاری خودم زمانی حل شد که یکی از روزها در لاله‌زار قدیم قدم میزدم که یکی از کارگران قدیم که تازه سری دوزی شروع کرده بود را دیدم. حسین‌آقا معروف به حسین شلی، سوال کرد چرا بیکاری، جریان را توضیح دادم خیلی ناراحت شد و چند فحش بلند بالا به همه آن‌هایی که این تصمیم را گرفته بودند داد و گفت، همین حالا برگرد برو ابزارهایت را بردار بیار کارگاه ما نیمه‌کش و وردست را صدا کن بیایند بنشینید سر کار ببینم کی حرف می‌زند. گفتم بسیار خوب ولی یک مشکل شخصی دارم. گفت: چی گفتم در این مدت مبلغ سیصد تومان بدهکار شدم این را چه کنم. گفت: مسئله‌ای نیست این را هم حل می‌کنیم ناراحت نباش. رفتم بچه‌ها را که به طور موقت جایی سر کار نشسته بودند. دیدم و ابزارها را آوردیم و طبقه چهارم پاساژ اخوان نشستیم سر کار. در همان یکی دو روز اول با یک مانع هم در محل جدید مواجه شدیم و آن اینکه دیدم هر روز صبح حدود ساعت ده چند نفر از کارگران همراه دو سه نفری که از بیرون می‌آمدند داخل یک هویج را که قبلاً خالی کرده بودند را بنگ و حشیش پر می‌کنند و شروع می‌کنند به کشیدن. بخیه‌کش و وردست‌هایم که این‌طور چیزها را ندیده بودند خیره به آن‌ها نگاه می‌کردند. صبح روز دوم بود گفتم: بچه‌ها کار را زمین بگذارید و بلندشین لباسهایتان را بپوشید با من بیایید. پله‌ها را پایین می‌آمدیم که خود حسین‌آقا را وسط را دیدیم. سوال کرد چی شده کجا. جریان را تعریف کردم و گفتم این ماجرا با اخلاق هیچکدام ما جور درنمی‌آید. بلافاصله دست به جیب شد و یومیه ما را داده گفت: 
ادامه مطلب ...