مزرع سبز فلک نیست
و" داس مه نو " مرده است
این دیگر کِشته ی ما نیست
چه مزرعه ی سیاهی!
پول پارو می کنند از آن
بی ابزار درو
بی داس و بذر و عرقریزان دهقان
بی آفتاب و آب بی واسطه
تنها با برق و مثل برق
مزرعه ای که جز تاریکی برای مردم ندارد
جز پولشویی
جز حساب های پنهان
و پولداران پنهان
اسرار مگوی آن را
جز ازما بهتران ندانند !
چه مزارع سیاهی که تاریکی خانه ها
ارمغان محصولِ ناپیدای آنست
کارخانه ها
کارگاه ها
چراغ های راهنمایی
بیمارستان ها
حتی اینترنت خانگی
همه در پایش به زانو در آمده اند !
آهای تفنگ داران مزارع سیاه
خدایان تازه به میدان آمده را
پرستش تا کی ؟
وقتی همسر و فرزندتان
از نبود اکسیژن
تسلیم مرگ کرونایی می شوند؟
پرستش این خدایان
سجده به درگاه مرگ است و بس
"بیت کوین" این خداوندگار سرمایه
سر در کدام" بیت" دارد ؟
که کرور کرور خانه را
در یک زمان
در تاریکی غرق می کند ؟
حافظ یادت بخیر باد
گفته بودی:
" آتش زهد و ریا خرمن دین خواهد سوخت"!
لیک
امروز آتش به
خرمن هستیِ انسان
فتاده است !
"حسین اکبری " خرداد 1400