کار در ایران

درباره‌ی حقوق کار و ... این صفحه برای کارگران و زحمتکشان منتشر می‌شود ،در معرفی آن بکوشید .

کار در ایران

درباره‌ی حقوق کار و ... این صفحه برای کارگران و زحمتکشان منتشر می‌شود ،در معرفی آن بکوشید .

من " Add" می شوم پس هستم ! " کژکارکردهای گروه های غیر دموکراتیک درفضای مجازی"

               

من " Add" می شوم پس هستم !

کژکارکردهای گروه های غیر دموکراتیک درفضای مجازی

 

 لحظه ای تلفن همراهت واکنش نشان میدهد، نگاه میکنی، حساب جدیدی در مقابلت با عنوان "ابرگروه مطالباتی فلان" رخ می نماید . بازمی‌کنی و با نام خودت مواجه میشوی و این توضیح که از سوی فلانی به گروه پیوسته ای.  وارد پروفایل میشوی مشخصاتی کلی در مورد گروه. و به ندرت، دوسه خط از مقررات اعلام شده.  تا اینجای کار نه اجازه ای از تو گرفته شده و نه نظرت برای عضویت در گروه. میمانی که چه کنی؟ قدری ملاحظات اخلاقی در مورد خروج بلافاصله و احتمال دلخوری کسی که ترا به گروه سنجاق  کرده  به ماندنت می انجامد و در نهایت شروع کنجکاوی که خب حالا این گروه چیست؟ چه میگوید؟ چه میخواهد؟ قرار است چه کند؟ و دهها پرسش که ذهنت را قلقلک میدهد و دست آخر اینکه می‌بینی کسانی تشویق می‌شوند تا اعضای جدید را به گروه فراخوانند و لابد این دموکراسی پذیرفته شده درون گروهی است  و لابد معنایش هم اینست که خوب اگر قبول نداری که کسی را معرفی نمیکنی، پس قبول داری و این تعامل دوطرفه و عین دموکراسی است.   یکباره متوجه می‌شوی صدها پیام در مقابلت هست که هرکدام. بامضمون و محتوایی متفاوت از دیگری و در عین حال پیام هایی که گویا اصل جنس است و توسط ادمین یا ادمین ها هدایت میشود و کم کم انتظاراتی را از توطلب می کند.  مستقیم یا غیر مستقیم، در لفافه یا آشکار، دوستانه با چاشنی ای از آمریت سانترالیسم خالص، حالا دیگر با دعوتی همگانی به" راهیپمایی بزرگ و مطالبه جدی مثلا" بازنشستکان " مواجه ای ، تکلیف هرچه میگذرد، بیشتر روشن می شود و القای این  که گویا یه کاره ای هستی و خودت نمیدونی! و این داستانی است که تقریبا هر از گاهی شاهد آن و شاید بخشی از آن شوی !

انگیزه پذیرش موقت دعوت یک جانبه و حضور  در گروه هایی از این دست ناخواسته  برای من کاملا مطالعاتی بود. مطالعه این شیوه بودن در فضای مجازی که تک تک اعضا مصلوب الاراده و  بی اختیارند و تنها به نظاره کنش دیگرانند.  فعالینی که خود را نماینده تام الاختیار کسانی می دانند که آنها را بدون پرسش از تمایل شان به گروه دعوت کرده اند. یعنی به صرف داشتن یک شماره تلفن و شناخت اندکی از پیشینه فردی او را به گروه می افزایند و به اصطلاح "اد "(Add ) می کنند. این شیوه گردآوردن افراد در گروه اساسا نشان از آن دارد که گویا قیم های ناشناخته ای مثل "بابا لنگ دراز" که "جودی ابوت " را زیر سایه حمایت خود می گیرد. حالا چهره های ناشناخته ای گروهی را زیر چتر حمایت می گیرند. با این تفاوت که بابا لنگ دراز برای پیشرفت جودی ابوت با انگیزه اولیه نیکوکارانه به میدان می آید و هزینه می کند ولی کار این قیم ها در گروه مجازی درست برعکس است و آنها از اعضای تحت قیمومیت خود در گروه انتظار هزینه کردن  دارند و از این طریق در پی آنند تا  از طریق آنها گروه بزرگتری را تحت الامر به انتخاب ناگزیر و تنها انتخاب به ظاهر ممکن برای بهبودشرایط زندگی شان مجاب کنند و برای رضایت خاطر قیم های مجازی خود( که می تواند جلوه ای چه بسا خیرخواهانه هم داشته باشد ) حتی به خیابان بیایند و شعارهایی را بدهند که قیم ها میخواهند و برای بیانیه ای هورا بکشند و کف بزنند که آنها نوشته اند .

این خواست بابا لنگ درازهای گروه مجازی ازاین رابطه مجازی قصد دارند  واقعیتی انکار ناپذیر به خود بدهد را چگونه می توان با معیارهای دموکراتیک توضیح داد؟  این موضوعی است که  می تواند به یک سوژه مطالعاتی بسیار مهم بدل شود . معمولا این قیم ها با سازماندهی هرمی مرسوم در گذشته و تا حدود زیادی هنوز ؛  به شدت مخالفند. دلیل آنها این است که در  سازمان دهی هرمی نوعی سانترالیسم دموکراتیک حاکم است که جنبه مرکزیت آن بر دموکراتیزاسیون مورد انتظار بالاتر است و در نتیجه اعضا به نسبت دوری شان از نوک هرم از ابراز وجود و ارایه رای و نظر و دخالت دموکراتیک محرومند.

  این پرسش هم به طور جدی قابل توجه است که آیا این قیم ها واقعا آنند که ادعا می کنند ؟ از کجا معلوم؟

 وقتی به مجرد عضویت هر فردی، ناگزیر در زیر آتشباری از مطالب گوناگون قرار می گیرد و براو معلوم نیست که این آتشباری از سوی چه کسانی و با چه اهدافی صورت می گیرد چگونه امکان تشخیص اهداف گروه امکان پذیر است؟ البته بعضی از این گروه ها منشور دو سه خطی را ارایه می دهند که به هیچ وجه نه رعایت می شود و نه اهرمی برای نظارت و کنترل سایر موضوعات پست شده در گروه وجود دارد. به فرض کنترل و حذف موارد مغایر با منشور چند کلمه ای ممکن است آمار گروه کاهش پیدا کند و ریزش اعضا شروع شود  که طبعا مورد رضایت به اصطلاح رهبران خودخوانده گروه نیست. و باید همواره به گونه ای نشان دهند که اظهار نظر آزاد است و این حس"من می نویسم پس هستم " را در گروه حفظ کنند تا ریزش نیرو نداشته باشند. این هم موضوع مهم دیگری است که می تواند یک  سوژه مطالعاتی قابل توجهی باشد.

 

چه برنامه ایی با چه اهدافی در این گروه ها وجود دارد؟

این گروه ها کاریکاتوری از تشکیلات فراگیر هستند که فاقد هویت واقعی و برنامه ای مبتنی بر خواست و نظر اهالی جذب شده در آنهاست. بی تردید اولین زیانی که می تواند از ناحیه این گروه ها ببار آید آنکه سازمان یابی واقعی را به حاشیه می راند و در محل‌های کار و تولید چیزی به نام هسته یا کمیته صنفی متناسب با مقدورات تشکیل نمیشود. رفاقت های ناشی از مشترکات صنفی شکل نمی گیرند. و تعهد رفیقانه برای کمک های متقابل ایجاد نمیشود. هیچ کارگر و کارمندی جسارت گفتگوی رودر رو با همکارش را پیدا نمی کند، نوعی جسارت در فضای مجازی به خود ارضایی تمایلات سرخورده اجتماعی فرد می انجامد و تخلیه روانی میشود، گاه با چند بحث و دیالوگ راه حل های مقابله با مشکلات طرف را از نظر روانی در جایگاه رضایتمندانه‌ای قرار میدهد ، هیچ تعهدی جوانه نمیزند الا در حد ثبت چند جمله و انتقال آن و این واقعیت مجازی که من "Add" میشوم، پس هستم !

در نظر بگیرید در این فضای مجازی که می تواند منشاء اثرات مثبتی باشد ، چه انزژی و وقتی صرف می شود تا کوه موش بزاید ! یعنی چه ؟ به یکباره شاهد اطلاعیه های بسیاری از سوی گزوه های بسیار می‌شوید که طی آن شما را دعوت به شنیدن سخنرانی مهمی در باره یکی از اساسی ترین مشکلات مبتلابه جامعه می کند و یا به یک راهپیمایی در اعتراضی نسبت به موضوعی خاص فراخوانده می‌شوید  با این حجم از تبلیغات انتظار اینست که تعداد قابل توجهی از انسان های مشتاق در آن سخنرانی یا حرکت اعتراضی حضور یابند و با کمال تاسف شاهد خواهی بود که چنین نمی‌شود! حتی اگر مبلغین این مراسم نیز حضور بهم میرسانیدند، قطعا شاهد جمعیتی قابل توجه بودید .

همین فضای مجازی می تواند سازماندهی مردم را حول مشترکات شان آسان کند و  وسیله ای برای تسهیل ارتباط واقعی بین اعضای یک سازمان مدنی و صنفی و یا هر نهاد مردمی ،اما متاسفانه نه تنها چنین نیست که گاه عکس هم عمل می کند و در خدمت عناصر خودخواه ، شیاد و فرصت طلبی قرار می گیرد تا با جعل عنوان یک سازمان مردمی،  امکان ایجاد واقعی آن را نیز بسوزاند و در عین حال توهم وجود آن سازمان را دامن زند و با نشر ادعاهای بی پایه سطح انتظارات موجود در جامعه را بالا برد و فاجعه آنگاه رخ می‌دهد که در بزنگاه نیاز به آن نهاد یا تشکیلات  این بادکنک ها به یکباره از هوای درون نیز تهی شوند و حتی کاریکاتوری هم از آنها دیده نشود .

اینکه چگونه می توان علل اصلی چنین گرایشاتی را در فضای مجاری آسیب شناسی کرد و علل این آسیب را شناخت کار دشواری نیست اما اینکه چه میتوان کرد تا این پدیده زیان بار در فضای مجازی هرچه بیشتر محدود و خنثی گردد! کار دشواری است که شروع آن می تواند از سوی هر کس  با این پرسش آغاز شود که چرا دیگران بی اجازه و اقناع فرد او را به جمعی سنجاق می کنند که اهداف و مقاصدش به درستی شناخته شده نیست؟ 

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد