نمایندگان کارگران ، اگر واقعی بودند
از: کاظم فرج الهی
نشست های سالانۀ ILO به مدت دو هفته و در نیمه دوم خرداد ماه هر سال در ژنو برگزار می شود. در این همایش گروهای نمایندگان کارگری ، کارفرمایی و دولتی در نشست های مختلف شرکت می کنند و با طرح و بررسی مشکلات و مسایل خود در راستای راهیابی برای حل این مشکلات با هم گروه ها و و نیز با دیگرشرکای اجتماعی به گفتگو و چاره جویی می نشینند . گاه گروه های کارگری بر حسب این که تا چه اندازه وقعا خاستگاه کارگری داشته و نماینده واقعی و آگاه کارگران باشند از فشارها و اعمال روش های غیر قانونی و غیر منطبق بر موازین بین المللی دولت ها و کارفرمایان خود به این سازمان واین همایش بین المللی شکایت می برند. این همایش ها در راستای اصل سه جانبه گرایی و راهیابی برای مشکلات سه گروه دولتی ، کارفرمایی و کارگری می گردد .
این واقعیتی است که اصولاٌ دولت های موجود دولت های سرمایه داری و مدافع منافع سرمایه هستند و نمی توانند چون نهادی بی طرف و با حسن نیت بین کارفرمایان (سرمایه داران) و کارگران به قضاوت و داوری بنشینند و سه جانبه گرایی گفته شده در واقعیت امر به دوگروه کارفرمایی دولتی و خصوصی در مقابل یک گروه کارگران تغییر ماهیت می دهد . با نظرداشت این واقعیت و بدون پرداختن به این پرسش که در شرایط کنونی و درعمل اجرای اصل سه جانبه گرایی تا چه حد ممکن و مفید است گفتن چند نکته در باره شرکت گروه نمایندگان کارگری ایران در این اجلاس خالی از فایده نخواهد بود .
1- کسانی برصندلی های جایگاه نمایندگان کارگری ایران در این نشست ها تکیه زده اند که : اولاٌ بطور مستقیم توسط دولت و نه توسط کارگران و نهادهای کارگری! برای شرکت در این نشست ها گزینش شده اند وثانیاٌ نماینده های کارگری شرکت کننده در این همایش ها نماینده ی آن دسته از تشکل های کارگری اند که هم مستقل نیستند و به اشکال مختلف وام دار و تحت نفوذ وزارت کار و دولت هستند و هم در روابط و مناسبات داخلی وایضاٌ در انتخابات درونی شان نیز ضوابط و مناسبات دموکراتیک و دمکراسی درون گروهی و خرد جمعی چندان جایگاهی ندارد . در عمل و در پروسۀ فعالیت ها و حرکت ها بیش از آن که منافع و مشکلات کارگران و اعضای این تشکل ها دغدغۀ این نمایندگان و برگزیدگان باشد ملاحظات دولتی و بده بستان هایی مد نظر آن هاست که ارتباطی با منافع موکلان آن ها و اعضای این تشکل ها ندارد .*
2- بخش عمده ای از مسایل و مشکلات کارگران ایران ریشه در قوانین مناسبات و مشکلات درونی کشوردارد که حل آنها و یا رسیدن به وضعیت بهتر نیز در گروه متشکل شدن کارگران در سازمان ها و تشکل های مستقل خود و سپس تلاش و مبارزه آنها در راستای رفع این مشکلات از طریق تغییر مناسبات نادرست موجود و رفع موانع قانونی و غیر قانونی موجود در راه این تغییرها است .
در این رابطه گاه لازم می آید برای برطرف کردن بعضی موانع و اجبار دولت ها و کارفرمایان به رعایت حداقل ها ، ازبعضی موازین و نهادهای بین المللی نظیر سازمان بین المللی کار بهره گیری شود . مقاوله نامه های این سازمان دست آورد مبارزات و حاصل تلاش کارگران در عرصه های ملی و بین المللی در دوره های مختلف است و کف مطالبات کارگران را در شرایط و مناسبات موجود بیان می کنند . شرکت نمایندگان واقعی و مستقل کارگران در همایش های سالانه ILO در این رابطه می تواند مفید و مؤثر باشد .
3- اما بخشی از مشکلات کنونی کارگران منشا وریشه در خارج از چارچوب داخلی و ملی دارند . نظیر فشارها و توصیه های نهادهای بین المللی سرمایه داری از قبیل صندوق بین المللی پول و بانک جهانی و گردن نهادن دولتها به این فشارها و توصیه ها. در کشورهایی چون ایران مشکلات دیگری نیز برای کارگران وجود دارد که ناشی از اعمال تحریم های مختلف از سوی قدرت های بزرگ سرمایه داری است . چرایی تدوین واجرای این تحریم ها مورد بحث این نوشته نیست . اما حوزه ی تاثیر این تحریم ها بطور عمده و در بیشترین حالت مردم عادی بطور مشخص مزد و حقوق بگیران جامعه است .
اگر کسانی که بر صندلی های نماینده های کارگری ایرانی تکیه زده اند نمایندگان مستقل و واقعی کارگران ایران بودند و برای همین منظور هم انتخاب شده بودند ، یعنی توانایی کامل درفهم و بیان مقولات و مفاهیم اقتصادی و ... و در عین حال به زبان انگلیسی نیز بخوبی تسلط داشتند شاید می توانستند در اقناع افکار عمومی بین المللی و نمایندگان حاضر در این همایش ها اثر گزارده و زمینه ی کاهش این فشارها را فراهم آورند .
گروه نمایندگان کارگری برگزیدۀ تشکل های مستقل و توانمند کارگری اگر فرصت حضور می یافتند می توانستند با ارائه نتایج یک تحقیق علمی و کارشناسی شده اثرات تحریم ها را در بخش های مختلف صنعت و خدمات بر کارگران و مزد و حقوق بگیران نشان دهند . می توانستند توضیح دهند در کدام بخش های صنعت و کشاورزی و خدمات چه تعداد از بنگاه ها در این رابطه به سرنوشت تعدیل ، تعطیل و انحلال دچار شده اند . چه تعداد کارگر و شاغل در این رابطه بطور دائم یا موقت بیکار و بی خانمان شده اند .
می توانستند نشان دهند تحریم مواد اولیه ، ماشین آلات و تکنولوژهای مورد استفاده در بخش های مختلف صنعت تا چه میزان بر بازدهی کار و ایجاد بحران امنیت شغلی و بیکاری در صنایع بالا دستی و پایین دستی مربوطه اثر گذار بوده است . در حوزه اقتصاد و در سطح کلان تا چه حد بر بحرانی تر شدن وضع و افزایش تورم تاثیر گذار بوده ، می توانستند نشان دهند گروه های مختلف کارفرمایی ( خصوصی و دولتی ) تا چه میزان و چه قدر غیر واقعی با بهره گیری از وضعیت بحرانی ناشی از تحریم ها ، انواع فشارها را برگرده ی مزد و حقوق بگیران اعمال وهر روز افزون تر کرده اند .
و سرانجام می توانستند نشان دهند سود جویان و فرصت طلبان دنیای سرمایه و سرمایه داران در سطوح خرد و کلان با استفاده از فرصت طلایی ناشی از تحریم ها تا چه حد بر میزان انباشت سود و افزایش سرمایه و نقدینگی اشان افزوده اند . در یک کلام می توانستند نشان دهند بخش اعظم بار و فشار این تحریم ها نه بر دولت و بنگاه های کلان اقتصادی که بر دوش نحیف و زخم خورده کارگران و حقوق بگیران و خلاصه زحمت کشان جامعه است .وضع موجود نتیجه ی ناگزیر سال ها فشار بر کارگران و جلوگیری از ایجاد تشکل های واقعی و مستقل کارگران است.
پا نوشت .
· این گونه نمایندگان انتصابی اعزام شده به این نشست ها در بازگشت هیچ گزارش مبسوطی ازعملکرد خود دراین سفرها و دست آورد های آن (!) به اعضای تشکل خود و دیگر کارگران ارایه نمی کنند. در یکی ازاین سفرهای سال قبل تنها موردی که نمایندگان کارگری (نماینده کانون عالی انجمن های صنفی کارگران ایران) در اجلاس وقت گرفته و صحبت کرده بودند اعتراض به کاربرد واژه ی" خلیج" به جای "خلیج فارس" بوده است !. تو گویی کارگران ایران در هیچ مورد دیگری مشکلی نداشته اند و همه ی حقوق و مزایا و امکانات آن ها مطابق با موازین بین المللی بوده و تازه این نمایندکان کارگری نمایندگان دیپلماسی ایران نیز بوده اند.
·