دو دو
و
سه سه
و چهار چهار
هر بامداد و طناب دار
و
بغض ِ شکسته در گلو
نفرت و نفرین بیشماراز رشته های نخ ، طناب کرد
نفرت و نفرین بیشمار
برآنکه قلم به حکم اعدام رواکرد
نفرت و نفرین بیشمار
بر آنکه بر مسند قضا
شیطان درون را
به دادنِ این حکم صدا کرد
نفرت و نفرین بیشمار
اورا که
این مسندِ قضای پر جفا برپا کرد !