این روزها به دنبال اعتصاب کارگران گروه ملی. صنعتی فولاد باز هم حدیث مکرر جایگزینی "مجمع عمومی" به جای سازمانیابی و نفی ضرورت ایجاد تشکل های پایدار کارگران، از جانب جریان خواهان بی قواره بودن مبارزه طبقاتی و مخالف سازمانیابی طبقه کارگر ایران و البته از سوی روشنفکران جوانی که دل درگرو طبقه کارگر و آرمان رهایی دارند، مطرح شده است. آرای ضدکارگری جریان معلوم الحال و نمایندگان مقاله نویس آن بارها بصورت مقالات مفصل نقد شده است و طبعا مخاطب این نقد، بررسی آن جریان نیست. گرچه آنها نیازمند مطرح شدن هستند و به همین دلیل با هر اعتصاب و اعتراضی که بنا به ضرورت، محمع عمومی به عنوان تنها امکان تصمیم گیری و اقدام مستقیم به درستی مورد استفاده کارگران قرار می گیرد؛ باز آنها ساز خود را در این دستگاه کوک می کنند تا از این نمد کلاهی برای خود دست و پا کنند. ادامه مطلب ...
جانگیرِ بیپیر
دستانش
از ابتذال و مرگ پُر است
وامینهد
محموله های مرگ را
هر گوشه و هر گذرگاه گورستان
به انتظار فرمان اهریمن ِ پنهان ِ درخویش
و ...
آنکس که میمیرد
قربانیِ قربانیشدهی بیگناهیست
که فقر را باتکه تکه های نان و جسدش
در گورستان پراکندند !
به گاه بامداد
مرغی برای هزارمین بار
می خواند:
دشمنِ دشمنِ من
دوستی با پرواز ندارد !
دوستی با رهایی ندارد !
دوستی با چراغ ندارد !
هیچ گاه
دوست من نیست!
چلّه کمان اش
گلوی هر مرغ سَحَری را
نشانهگیر ِ تیرِ جفاست!
پانزدهم دیماه یکهزار و چهارصد و دو