کار در ایران

درباره‌ی حقوق کار و ... این صفحه برای کارگران و زحمتکشان منتشر می‌شود ،در معرفی آن بکوشید .

کار در ایران

درباره‌ی حقوق کار و ... این صفحه برای کارگران و زحمتکشان منتشر می‌شود ،در معرفی آن بکوشید .

« نهِ » بزرگ

«نهِ » بزرگ

کاروانسرا  یا تالار
کنسرت یا  نمایشی از آن
 ترانه  و آواز   با ساز  یا  بی ساز
پوشیده  یا  عریان
فرقی ندارد  
مهم  آن  « نهِ » بزرگ است  

ادامه مطلب ...

چرا چاره کارگران، وحدت و تشکیلات است ؟

این یادداشت را تقدیم میدارم  به برگزارکنندگان  مجمع عمومی عادی شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران و همه فرهنگیان  این کارگران و زحمتکشان  عرصه بازتولید علم و فرهنگ و دانایی که به رغم همه‌ی محدودیت های موجود با گزینش شیوه نوین، ضرورت برپایی مجمع عمومی را به تاخیر نینداخته و با بهره گیری از خِرَدجمعی و حضور اکثریت تشکل های فرهنگیان با قدرت اراده ، دستور کار و نتایج کلیدی  مجمع را طی سه روز  در ساعات معین ، تحقق بخشیدند . از ثمرات این مجمع عمومی آنکه نشان دادند با تکیه بر اراده جمعی و سازمانی می توان ادامه و استمرار مبارزات صنفی _ طبقاتی را ضمانت کرد . این دستاورد بزرگ گرامی باد !

 و بعد_ مبرم ترین موضوع برای کارگران و زحمتکشان امرور ایران شعاری است که یکصد سال پپش مصرع پایانی شعری بود که ابوالقاسم لاهوتی شاعر انقلابی کارگران و زحمتکشان آنرا سرود و این شعر را با عنوان  وحدت و تشکیلات برای همه کارگران بیادگار گذاشت . شعر وحدت و تشکیلات را شاعر زحمتکشان این‌گونه به پایان  می بَرَد : 

ادامه مطلب ...

نقدکانون نویسندگان بی تکیه بر واقعیت های موجود غرض ورزی است!

در تاریخ چهارشنبه  14 آذر1403 از سوی آقای مهرداد خامنه‌ای به بهانه ی نقدِ بیانیه صادره از سوی کانون نویسندگان به مناسبت 13 آذر روز مبارزه با سانسور ؛ یادداشتی در اخبار روز تحت عنوان «دیاسپورای کانون نویسندگان » منتشر شد . پس از مطالعه یادداشت به عنوان یکی از علاقمندان و دوستدارن و همراهان کانون نویسندگان ایران برخود فرض میدانم که درحدّ بازنمایی حقیقت کانون به عنوان تنها سازمان مدافع حق آزادی بیان و اندیشه ،  به این نقد پاسخ گویم.

اینکه چرا  واژه‌ی فرنگی دیاسپورا برای کانون برگزیده شده است ، کنایه ایست که گویا کانون نویسندگان ایران در این سرزمین زیست نمی‌کند و به همان اندازه که یک مهاجر ایرانی از واقعیت‌های زندگی دراین سرزمین بی اطلاع است، کانون هم چنان است.  اگر چه این عنوان کنایه آمیز دعوت به دیدن واقعیت‌های موجود سرزمینی و زمینی را دارد؛  اما مشکل اصلی نویسنده آنست که کانون  و آثارش را، تشکیلاتی در محدوده تاریخی چند سال اخیر هم ندیده است و تحت برانگیختگی خود و متاثر از هیجانات درون ناشی از مشاهدات خود از مقاومت های فردی در این چند سال ایران (حداقل از سال ۱۴۰۱ به این سو)  را نه در زیر تیغ سانسور که در تسخیر فضاهای سانسور چی می بیند. او نگاه کانون را احساسی و دل‌سوزانه، نگاه روشنفکری قرن بیستمی  و نه امروزی و نگاهی که تمنای کاهش سانسور  را در فضای رسمی دارد  ، معرفی می کند. بخوانیم:  ادامه مطلب ...