از نزدیک به نیمقرن پیش بحران اقتصادی و عمومی عمیقی همهی عرصههای جامعهی ما را درنوردیده است. بحرانی که بخشی از آن ساختاری و زاییدهی نظام سرمایهداری و بخشی دیگر متأثر از سیاستهای ویژهی حاکمیت و دولتهای مختلف است. بدون در نظر گرفتن فراز و فرودهای متأثر از سیاستهای مقطعیِ دورههای هشتسالهی دولتهای مختلف، شکل عمومی بروز این بحران رکود تورمی و بهگفتهی دکتر فریبرز رییسدانا (معلم و یاور کارگران و زحمتکشان ایران) فروبستگی تورمی است. از دههی هشتاد به اینسو، بهسبب این شرایط بحرانی، در آغاز هفتهای نبود و پس از آن در دههی گذشته بهجرأت میتوان گفت روزی نبوده است که جامعهی کارگری شاهد رخ دادن دستکم یک تنش یا بحران جدی در عرصهی کار و تولید و همچنین در حوزهی رابطه میان کارگر و کارفرما، در یکی از اشکال اعتصاب، تجمع اعتراضی و خیابانی، یا مراجعه به دستگاههای مربوطه و شکایت به یکی از مقامات مسئول، نباشد. بهجز در موارد کاملاً استثنایی، خصلت عمومی تمامی این اعتراضها تدافعی بوده و تقریباً پاسخ هیچیک از اعتراضها، بدون نظر گرفتن هزینههای تحمیلشده، پاسخی کاملاً مثبت نبوده و دستاوردی دایمی نداشته است.
مهمترین مطالبهها و اهدافی که در این حرکات مطرح و پیگیری شده عبارت است از: پرداخت مزد و مزایای عقبافتاده، اعتراض به تأخیر در پرداختها، اعتراض به نبود مواد اولیه و جلوگیری از تعطیلی کارخانه و بنگاه، و ازاینرو، بیکاری کارگران، تمدید نشدن قراردادهای کار، تبعیض میان کارگران، … و در پارهای موارد مهم نیز مشکلات پدید آمده و شدت گرفتن آنها در نتیجهی واگذاری مالکیت کارخانهها و بنگاهها از بخش عمومی و دولتی به بخش خصوصی [لایهها و گروههای خاص] بوده است؛ در این موارد مخالفت با خصوصیسازی یا به گفتهی دقیقتر مخالفت با این نوع واگذاریها، در معدود مواردی که فرصتی دست داده دخالت یا مشارکت کارگری در مدیریت بنگاه نیز به مطالبات کارگران افزوده شده است . ادامه مطلب ...
در بخش اول این نوشتار به موادی از اساسنامه مصّوب نهاد جعلی «کنفدراسیون کار ایران» پرداختیم. در ادامه به فصول ومواد دیگری که نشانگر نیّات برپاکنندگان این «کنفدراسیون» است خواهیم پرداخت. اما پیش از آن یادآوری این نکته ضرورت دارد که هر نهادی در هرجای دنیا به هر نامی بدون ارتباط ارگانیک با طبقه کارگر چنانچه نمایندگی طبقه کارگر ایران را یدک بکشد؛ واز این بابت این تلقی را ایجاد کند که گویا از سوی کارگران ایران تشکیل یافته و ماموریت دفاع از خواستهها و مطالبات و حقوق این طبقه را دارد؛ جعلی است! هرنهادی که جایگاه نمایندگی انتخابی و عرفی را قلب کرده و تنها وانمود کند در ساز و کاری شبه دموکراتیک وبه اتکای نیروهایی از طبقهکارگر به خاطر شرایط ویژه امنیتی به شکلی مخفی ومشورتی این نمایندگی را احراز کرده است، سازمانی جعلی است و در بهترین حالت هم حتی اگر قصد دفاع از طبقه کارگر و یا بخشی از آن را داشته باشد؛ به دلیل آنکه به نادرستی جایگاه یک سازمان طبقاتی , توده ای و دموکراتیک را آگاهانه پُرکرده است فاقد مشروعیت است و ادامه اصرار براین جعلِنام وجایگاه و ادامه تلاش برای فعالیت دراین جایگاه و با این نام، فریبکاری است و در خدمت سرمایه داری و در مسیرگمراه سازی طبقه کارگر ایران گام برمیدارد.
با این یادآوری ببینیم ماده دوم از فصل دوم این اساسنامه چه می گوید!
ادامه مطلب ...
اخیرا اخباری از رسانه ایران اینترنشنال مبنی بر تشکیل«کنفدراسیونکار ایران» منتشرشد و طی آن خبرنگار این رسانه با رویا موید گفتگویی کوتاه داشت. مصاحبه شونده اعلام داشت این کنفدراسیون را برای تجمیع نیروهای کارگری که اخیرا از ایران خارج شده اند و همچنین کسانی که قبلا در خارج از ایران بوده اند، تشکیل دادهایم تا هم صدای کارگران و معلمان ایران باشیم. هم ارتباط بین مبارزات کارگری را در محل کار و خیابان وجود دارد، برقرار کنیم و میخواهیم سازمانهای جهانی ما را به رسمیت بشناسند. به همین خاطر میهمان یکی از بزرگترین سندیکاهای آلمان DGBهستیم تا با مجمع عمومی کنفدراسیونکار ایران آنرا رسمیت بخشیم و موجودیت آن را اعلام کنیم .
متعاقب آن از سوی دوتن از فعالان دانشجویی اعلامیهای صادر شد که ضمن گزارش اعلام موجودیت این «کنفدراسیون» به گونه ای افشاگرانه موجودیت آن را درنسبت با «اتحادیه آزاد کارگران ایران » و یکی از اعضای هیاتمدیره آن توضبح دهند و اشاره داشتند به اینکه " امثال این تشکیلات موهوم، با امثال این تشکلسازیهای جعلی انواع و اقسام اتحادیهها و کانونها و شوراهای نامتعارف و ضداجتماعی را در لیستها و بیانیهها به جنبش کارگری قالب کردهاند تا دربزنگاه خاص، تشکلهای کاغذی را ضامن جهانیسازی رهبران پوشالی کنند".
ادامه مطلب ...