چه زیباست
این روزها چه زیباست
چقدر خیابان آبرو دارد
چقدر زن به خیابان آبرو داده است
امروز خیابان دیگر شده است
این روزها زن خیابان را دگرگون ساخته است
برای آزادی
تولدی دیگر
ثبت در تاریخ
هرچند با جوهر خون
گرچه با خشم و جنون
هربار سنگفرش خیابان
درانتظار گام های استوار
نعرهی رسای گوشنواز آزادی از عمق جان
آرزوهای برآمده
از چفتاچفت و دستادست سایه افکن بر سنگفرش کوچه و خیابان
و طنین صدای دست کوبانی زن و مرد
با سرود رهایی
این هنگامه انقلاب در فهمِ زن و خیابان است
سرافرازی از زن و خیابان است
سرافکندگی از آنِ نامردمان
فروغ اگر می بود
تردید نداشت که بار دیگر
شعری اینگونه بگوید :
ای مرز پر گهر
فاتح شدم
خود را به ثبت رساندم
موهبتی است زیستن
در خیابان
پس زنده باد ۱۴۰۱
که در پناه پشتکار و اراده
زن در خیابان این بار
خودِ خودِ خود را
زن را
زندگی را
و آزادی را میزایاند